ماه بیستم تمام شد!!!! خداروشکر
سلام فوشول مامانی اینروزها حسابی سرت شلوغه چون داری با تمام وجودت دنیای دوروبرت رو ورانداز میکنی و اسمهاشونو به زور میگی تا بالاخره نزدیک به واقعیت بشی!!!
مثل همیشه شیطنت های خاص خودت رو داری و جیغ جیغو و پرسرو صدا نیستی کلا آرومی وقتی هم دیگه اوضاع وخیم بشه صدات در میاد!! فدای پسمل مهربونم بشم
اینهم از گوشه ای از خاطرات قشنگت
اولا از مهمترین اتفاق این ماه بگم که تولد خودم بود ممنونم به خاطر عطر خوشکلی و خوش بویی که واسم خریدی عزیزم (البته مادرم از طرف تو بهم داد) دست هردوتون درد نکنه بوووووس
خوب آقا چه مدلی میخوان!؟
از اونجایی که عشق ماشین یا بقول خودت آن آن توی رگهای خونت جریان داره این یکی از مورد علاقه هات بود که یکی واقعیش رو پیدا کردم و بدو بدو بردمت پیشش توهم حسااااابی غوغا کردی
تنها کلمه ای که بعد از ماما تلاش خیلی زیادی واسه تلفظ صحیحش میکنی سرسره است!! الان بهش میگی سُ سُِ ه (بدون تلفظ حرف ر)!! و از فاصله چند متری تا میبینیش انقدر بهش اشاره میکنی تا ببرمت بازی کنی!
و اینهم از آدم برفی که واست ساختمش البته چون اولین برف بود و کم بود به زور تونستم همین رو از توش دربیارم ولی حداقل حق مطلب رو ادا کردم!! راستی هویج نداشتم این سرماژیک نارنجی خودته که فدایی شد
توی این زمستون دو تا سفر هم داشتیم ............فکر کنم بزرگترین نعمتی که خدا بعد از تو بهم داده اینه که توی سفر اذیتم نمیکنی و حساااااااااااابی خوش سفری با اسباب بازیهات و موبایل بیچاره من بازی میکنی و همین که خسته شدی میخوابی واسه همین پایه همه جور سفری هستی آفرین رفیق!
اینهم بعد از تحویل بار هست انقدر با این باهم دیگه گشتیم تا یهو دیدم خوابت برده ! کالسکه خوبی بود
اینجا هم که دیگه مهماندارها هم به اسم میشناختنت و تو هم باهاشون طبق معمول سریع جوووور شدی...
خدایا مرا ببخش اگر زبانم حق دعا را ادا نمیکند ولی بدان تک تک ذرات وجودم تورا شکر میگوید