روزانه های پایان سال 91 و پایان 10 ماهگی
سلام گل مامانیییییییییییییییییییی امسال هم رو به پایان هست
امسال سال تو بود عزیز دلم
سال بهترین هدیه خداوند به من
سال خوشی ها و تلخی ها که البته با وجود تو هیچ بادی نمیتونه منو بلرزونه
سال قبل اینموقع نزدیک پایان 7 ماهگی بودیم و تو توی دلم حسابی بازی میکردی و الان جلو چشمم داری شیرین کاری میکنی نمیدونم سال دیگه کجا هستیم و در چه حالیم اما امیدوارم هر چی که هست تو کنارم باشی سالم و سرحال و خوشحال
تقریبا نیمه دوم اسفند بود که با تور هوایی 3 روزه رفتیم مشهد خیلی خوش گذشت عزیزکم این اولین سفرمون بود مامانی تو هم اولین بار توعمرت هواپیما سوار شدی و حسابی هم کیف کرده بودی
اینهم عکس صبح روزی که خواستیم بریم ... دلم خوشه که قنداقت کردم فوضووووول
اینجا هم سوار کالسکه فرودگاهیت شدی!!!! خداروشکر که این بود وگرنه نمیدونستم فرودگاه به اون بزرگی چطور باید توی بغل میگرفتمت
اینجا هم سوار هوهو شدی!!!(تا صدای هواپیما رو شنیدی گفتی هوووهوووووووووو!!!!)تا هواپیما حرکت کرد خوابیدی و وقتی سوار اتوبوس از هواپیما تا ساختمان فرودگاه شدیم بیدار شدی...
اینجا هم توی حرم امام رضا(ع) خداروشکر هم زیارت کردم و هم ضریح رو نشونت دادم و گفتم مامانی نگاه امام رضا توروطلبید تا بیایی و ببینتت که چه بزرگ شدیییییی
اینهم تو هتل که تا شلوارت رو از پات در میوردم حسابی کوک میشدییییی
و اینهم زیر زمین حرم که ضریحش خلوت بود و بردمت تا دستت به ضریح برسه تو هم که تا ضریح رو دیدی شروع کردی روش زدن ودا دا دا کردی ..خدا میدونه که چی میگفتی و چی میخواستی فقط انشالله خدا هرچی توی دل کوچولوت هست رو بهت بده
و اما قسمت هیجانی سفر ما این بود ... که روزی که خواستیم بریم دمای مشهد20 درجه بود و نسبت به اصفهان گرم تر بود و منهم تا رسیدم واسه خودم و خودت لباسهای تابستونی خریدم اما روز 17 اسفند که شد و قرار بود ساعت 16 پرواز برگشتمون باشه از شب قبلش باد سوزناک سردی اومد و تا صبح همه شهر رو سفید پوش کرد ...ودمای هوا رسید به 9-
واقعا به نظر من که معجزه بود و به همین خاطر کلیه پروازهای ورودی و خروجی مشهد کنسل شد و ما یکروز دیگه هم مهمون امام رضا بودیم و ساعت 12 ظهر فرداش پرواز کردیم ولی واقعا که خیلی حاطره خوشی بود تو که حسابی کیف کردی و تو برفها دست میزدی اما همین که دونه های برف میخورد به صورتت کلافه میشدی از سرماش!!
من که خودم تا این سنم اولین بار بود که برف میدیدم چون همیشه توی جنوب بودم و امسال که اومدم اصفهان برف نیومد واسه همین حسابی کیف کردممممممممممممم و برف بازی کردمممممم!!
اینهم عکسی که بالباسهای محلی و سنتی واست گرفتن!!البته شانس اوردم که زیاد به گریه کردن نیفتادی
ودر پایان اینهم از اون عکسهای معروف مشهد....
نائب الزیاره همه شما دوستان خوب وبلاگیم بودم و واسه سلامتی خودتون و نی نی های خوشکلتون دعا کردم چیزی به پایان سال و لحظه تحویل سال نمونده من و نی نیم رو از دعای خیرتون محروم نکنید بوسسسسسسس
التماس دعا